نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
زندگی کتابی است پر ماجرا،
هیچ گاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز ...

نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
به سرنوشت بگویید:
اسباب بازی هایت بی جان نیستند،آدمند،میشکنند...
آرامتر...

نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
تولد تولد تولدم مبارکـــــــــــــــــ [قلب][لبخند]
خیلی خیلی تولدم مبارک باشه
هورررررراااااااا




خوو مگه چیه..همش نباید جمله نوشت
خواستم حداقل خودم به خودم تبریک بگم دیگه[خونسرد]
راستی سلام به همتون ک به وبلاگم سر میزنید[گل]

ی سال دیگه تموم شد..حالا اینکه چند تا بوده مهم نیست..
امیدوارم سال دیگه مثل این سالی ک گذشت نباشه..[لبخند]
نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
 
خاطــرات  هر چه  شـــــیرین تر  باشند
بعد ها از  تلخـی  

 
گلو یــت  را بیشتر می سوزانند
 
نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد...
آن قدر که اشک ها خشک شوند ،
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی
را ورق زد ،
به چیز دیگری فکر کرد ،
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد...
نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

لبخند
زدن خیلی راحت تره
تا بخوای به همه
توضیح بدی چرا
حالت خوب نیست ...

نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

راستی خدا
دلم هوای دیروز را کرد
ه
وای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشیداین بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو
دلم میخواهد …

می شود باز هم کودک شد؟؟



نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮔﻔﺖ :
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
مثل آدم بزرگــا؟!
ﭘﺴﺮﮎ
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﻧـــــﻪ ؛ ﻧـــــﻪ !!
ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﮑﯽ ...

نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

این روز ها دوره ،دوره گرگ هاست !

مهربان که باشی می پندارند دشمنی ؛

گرگ که باشی خیالشان راحت می شود؛

که از خودشانی!

ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم !!!

نوشته شده در تاريخ 5 بهمن 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

مشکل ما در فهم زندگیست

لذت بردن را یادمان ندادند

همیشه در انتظار به پایان رسیدن روزهایی هستیم که

بهترین روزهای زندگیمان را تشکیل می دهند

مدرسه..دانشگاه..کار

حتی در سفر

همواره به مقصد می اندیشیم

بدون لذت از مسیر

غافل از اینکه زندگی

همان لحطاتی بود

که میخواستیم بگذرند

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.