نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

ما فڪر میڪنیـم بدتـریـטּ درد

اَز دستـ ـ ـ ـ دادטּ ڪسیہ ڪہ دوستـش داریم !

اَمّــ ــــا ….

حَقیقتـ ـ ـ ـ اینہ ڪہ :

اَز دستـ ـ ـ دادטּ خـودمـوטּ ،

و اَز یــاد بُردטּ اینڪہ ڪے هستیـم و چقدر اَرزش داریم ؛

گـاهے وقتہا خیلے دردنــاڪ تـره … !..

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
چه تلخ محاکمه می شوند پاییز و زمستان

که برای جان دادن به درخت،

جان میدهند و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر

همه چیز به اسم بهار تمام میشود....

جاودان باد سایه دوستانی که

شادی را علت اند نه شریک،

و غم را شریک اند نه دلیل.

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

آپلود عکس

انسانها ؛

هرچه بیرونشان ساکت تر باشد

                                             فریاد درونشان بیشتر است...

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
حکایت غریبی ست …

بشکستن ما و

بشکن زدن دیگران !

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

زندگی 

کلاهت را به هوا بینداز 

که من دیگر  جان بازی کردن ندارم.

تو بردی!

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
 

 

 

تو روزگار

از عاشقی تباهی

                 از زندگی مصیبت

                                 از دوستی شکست

                                                   و از سادگی خیانت....

 

سهم من شد

 


 


 

 

 

خطش خاموش شد...

 

 

 

و من ماندم و دوستت دارم هایی که..

 

 

 

 هیچوقت تحویل داده نشد...

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
 

 

آسون وداع کردم باهات با این که می‌مردم برات

کاشکی نمیذاشتم بری کاشکی می‌افتادم به پات

خواستم بگم ترکم نکن پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیم‌و تو چشمای بارونیم ببین

هر شب با کلی اشتیاق زُل می‌زدم به آسمون
فرصت نمونده واسۀ ابراز احساس جنون

 

 



 

قول داده اَم...

گاهـــﮯ

هَر اَز گاهـــﮯ

فانـــوس یادَت را

میاטּ ایـטּ کوچه ها بـﮯ چراغ و بـﮯ چلچلـﮧ، روشَـטּ کنَم

خیالـت راحـَــت!

 مَـטּ هَماטּ منـــَــم؛

هَنوز هَم دَر این شَبهاے بـﮯ خواب و بـﮯ خاطـــِره

میاטּ این کوچـﮧهاے تاریک پَرسـﮧ میزَنـَم

اَما بـﮧ هیچ سِتاره‌ے دیگـَرے سَلام نَخواهــَـم کَرد....

 

 


 

 

چندان هم دور نیستی ؛ فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای...
آری ، "نمیدانم" کجایی ؟
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد ، بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد...

 


 

 

این روزها اگر خون هم گریه کنی عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است : "آخی"

 

 


 

 

همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عــمد…راه اشــتباه را نباید برگشت…!!!

 


 

 

مرا بازی دادی!

 

ای کاش

 

گفته بودی عاشق دیگری شده ای...

 

من خودم هم عاشق بودم...

 

درکت میکردم.....

 

 


 

 

عاشق كسي شده ام

 

که بوی وفاداريش

 

غرور مردانه ام را دیوانه كرد....


http://axgig.com/images/58585467143769807063.gif

 

عاشق که میشوی ........

 

لالایی خواندن را هم یاد بگیر...

 

شب های باقیمانده عمرت

 

به این سادگی ها صبح نخواهد شد

 

 

http://axgig.com/images/72950395629401359878.gif

بسلامتیه اشکایی که یواشکی تو تنهاییم ریختم

 

تا خدا ببینه و دلش برام بسوزه

 

و عشقمو ازم نگیره

اما گرفت....


 

 


 

http://axgig.com/images/54590112465914333767.gif

به شدت احتیاج دارم

 

کسی پایین زندگیم بنویسه:

 

چند سال بعد...........

 


 

بزرگــــــــترین خطایت این بود ...

كه ...

فكر مى كردى ...

من همیــــــــشه "صبورم "

 

 

 

 


 

 

تو فقط با من باش...

 

قول میدهم،

 

با خودم هم قطع رابطه کنم....

  12766250150534121736.gif

 

 


 

بعد از اين همه انتظار بعد از اين همه بي خبري...بعد از اين همه كه دنبالت  گشتم و هيچ اثري ازت نديدم

به هر دري در زدم از هر كسي سراغتو گرفتم ولي هيچ چيزي نديدم

ولي فراموشت نكردم

هنوز سر حرف رايج و هميشگيمون هستم

هموني كه اخر هر بحث و جدل اس ام اس ميكرديم

""يا تو يا مرگ""

تصور کن روزی بهم
پیام بدی و جواب ندم!
زنگ بزنی و تعجب کنی چرا جواب نمیدم
و روزی دیگه زنگ بزنی و یکی از خانواده ام جواب بده بگه بفرمایید؟
و تو بگی کجایی؟؟!
بگه منظورت اون مرحومه؟؟؟؟
چیکار میکنی؟ داد میزنی؟ گریه میکنی؟
اونوقت میگه امروز 4 روزه دفنش کردیم
اون لحظه چی میــــــــگی؟؟؟؟؟؟؟؟

اره عزيزم

يا تو يا يا مرررررررررررررررررررررگ

 


وقتی که می رفتی، بهار بود

تابستان که نیامدی، پاییز شد

پاییز که برنگشتی، پاییز ماند

زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند

تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم

فصل ها را به هم نریز

 


 

 

 

 

ای عزیزم به انتظارت خواهم ماند تا ابد برای همیشه زیرا میدانم که به سوی من باز خواهی گشت .پس با همه ی توانم تلخی این انتظار را تحمل خواهم کرد و به انتظارت خواهم ماند زیرا قلب من با هر تپش خود آهنگ خاطرات گذشته را مینوازد. قلبی که یاد و خاطرات تو تا ابد در آن مدفون خواهد ماند. ای گل همیشه بهارم به یاد تو چشمه ی چشمانم هرگز خشک نخواهد شد.

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
راز سڪُوت را

نم نم اشــــــڪ می داند

و غم تنهـــــــــایی را

خلوت شَب

 

 

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام !

 

 

ناراحتت کردم دم رفتن
خواستم که ناامید بشی از من

این عادلانه نیست می‌دونم
ازم نپرس چطور می‌تونم

.

.

.

.

نمـیدانـم،

زندگــی من تکرار دوست داشتن توست، یا تکرار دوست داشتن تــو، زندگی من؟!

تنهــا می دانــــم

.

که دوســـــت داشتنت... لحظه، لحظه ی  زنـدگیـم را مـی سـازد،  و

عشقـــت

.

ذره، ذره ی وجـودم را ..

 


 

 

 

بیا تمامش کنـــــــیم

 

همه چیــــــــــــــــــــــز را

 

که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن...

 

نگران نباش

 

قول میدهــــــــــــــ ــــــــــ ـــــــــم کسی جای تو را نمی گیرد

 

اما فراموشم کن

 

بخـــــــند

 

تو که مقصر نبودی

 

من این بازی را شروع کردم...خودم هم تمامش میکنم

 

میــــــــــ ـــــــــــدانی؟؟؟

 

گاهی نرسیدن زیبا ترین پایان یک عاشقانه است

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

دوستم نداره؟

خب باشه....

من خودم یه تنه

قد جفتمون دوستش دارم....

 


 

 

حس قشنگیه یكی نگرانت باشه..♥

یكی بترسه از اینكه یه روز از دستت بده...♥

سعی كنه ناراحتت نكنه...♥

حس قشنگیه وقتی ازش جدا میشی:اس ام اس بده عزیز دلم رسید؟♥

 

 


 

عــشــق یـــعنــی ؛

ایــنــقد واستـــــ عزیــز بوده بــاشــه کــه

توو روزایی که نیستــــــ ؛

کسی جـــاشــو نـگیـــره ...

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
هنوزم با عکسات تو بارون تو این کوچه ها راه میوفتم

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

ما فڪر میڪنیـم بدتـریـטּ درد

اَز دستـ ـ ـ ـ دادטּ ڪسیہ ڪہ دوستـش داریم !

اَمّــ ــــا ….

حَقیقتـ ـ ـ ـ اینہ ڪہ :

اَز دستـ ـ ـ دادטּ خـودمـوטּ ،

و اَز یــاد بُردטּ اینڪہ ڪے هستیـم و چقدر اَرزش داریم ؛

گـاهے وقتہا خیلے دردنــاڪ تـره … !..

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
چه تلخ محاکمه می شوند پاییز و زمستان

که برای جان دادن به درخت،

جان میدهند و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر

همه چیز به اسم بهار تمام میشود....

جاودان باد سایه دوستانی که

شادی را علت اند نه شریک،

و غم را شریک اند نه دلیل.

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

آپلود عکس

انسانها ؛

هرچه بیرونشان ساکت تر باشد

                                             فریاد درونشان بیشتر است...

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
حکایت غریبی ست …

بشکستن ما و

بشکن زدن دیگران !

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

زندگی 

کلاهت را به هوا بینداز 

که من دیگر  جان بازی کردن ندارم.

تو بردی!

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
 

 

 

تو روزگار

از عاشقی تباهی

                 از زندگی مصیبت

                                 از دوستی شکست

                                                   و از سادگی خیانت....

 

سهم من شد

 


 


 

 

 

خطش خاموش شد...

 

 

 

و من ماندم و دوستت دارم هایی که..

 

 

 

 هیچوقت تحویل داده نشد...

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
 

 

آسون وداع کردم باهات با این که می‌مردم برات

کاشکی نمیذاشتم بری کاشکی می‌افتادم به پات

خواستم بگم ترکم نکن پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیم‌و تو چشمای بارونیم ببین

هر شب با کلی اشتیاق زُل می‌زدم به آسمون
فرصت نمونده واسۀ ابراز احساس جنون

 

 



 

قول داده اَم...

گاهـــﮯ

هَر اَز گاهـــﮯ

فانـــوس یادَت را

میاטּ ایـטּ کوچه ها بـﮯ چراغ و بـﮯ چلچلـﮧ، روشَـטּ کنَم

خیالـت راحـَــت!

 مَـטּ هَماטּ منـــَــم؛

هَنوز هَم دَر این شَبهاے بـﮯ خواب و بـﮯ خاطـــِره

میاטּ این کوچـﮧهاے تاریک پَرسـﮧ میزَنـَم

اَما بـﮧ هیچ سِتاره‌ے دیگـَرے سَلام نَخواهــَـم کَرد....

 

 


 

 

چندان هم دور نیستی ؛ فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای...
آری ، "نمیدانم" کجایی ؟
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد ، بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد...

 


 

 

این روزها اگر خون هم گریه کنی عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است : "آخی"

 

 


 

 

همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عــمد…راه اشــتباه را نباید برگشت…!!!

 


 

 

مرا بازی دادی!

 

ای کاش

 

گفته بودی عاشق دیگری شده ای...

 

من خودم هم عاشق بودم...

 

درکت میکردم.....

 

 


 

 

عاشق كسي شده ام

 

که بوی وفاداريش

 

غرور مردانه ام را دیوانه كرد....


http://axgig.com/images/58585467143769807063.gif

 

عاشق که میشوی ........

 

لالایی خواندن را هم یاد بگیر...

 

شب های باقیمانده عمرت

 

به این سادگی ها صبح نخواهد شد

 

 

http://axgig.com/images/72950395629401359878.gif

بسلامتیه اشکایی که یواشکی تو تنهاییم ریختم

 

تا خدا ببینه و دلش برام بسوزه

 

و عشقمو ازم نگیره

اما گرفت....


 

 


 

http://axgig.com/images/54590112465914333767.gif

به شدت احتیاج دارم

 

کسی پایین زندگیم بنویسه:

 

چند سال بعد...........

 


 

بزرگــــــــترین خطایت این بود ...

كه ...

فكر مى كردى ...

من همیــــــــشه "صبورم "

 

 

 

 


 

 

تو فقط با من باش...

 

قول میدهم،

 

با خودم هم قطع رابطه کنم....

  12766250150534121736.gif

 

 


 

بعد از اين همه انتظار بعد از اين همه بي خبري...بعد از اين همه كه دنبالت  گشتم و هيچ اثري ازت نديدم

به هر دري در زدم از هر كسي سراغتو گرفتم ولي هيچ چيزي نديدم

ولي فراموشت نكردم

هنوز سر حرف رايج و هميشگيمون هستم

هموني كه اخر هر بحث و جدل اس ام اس ميكرديم

""يا تو يا مرگ""

تصور کن روزی بهم
پیام بدی و جواب ندم!
زنگ بزنی و تعجب کنی چرا جواب نمیدم
و روزی دیگه زنگ بزنی و یکی از خانواده ام جواب بده بگه بفرمایید؟
و تو بگی کجایی؟؟!
بگه منظورت اون مرحومه؟؟؟؟
چیکار میکنی؟ داد میزنی؟ گریه میکنی؟
اونوقت میگه امروز 4 روزه دفنش کردیم
اون لحظه چی میــــــــگی؟؟؟؟؟؟؟؟

اره عزيزم

يا تو يا يا مرررررررررررررررررررررگ

 


وقتی که می رفتی، بهار بود

تابستان که نیامدی، پاییز شد

پاییز که برنگشتی، پاییز ماند

زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند

تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم

فصل ها را به هم نریز

 


 

 

 

 

ای عزیزم به انتظارت خواهم ماند تا ابد برای همیشه زیرا میدانم که به سوی من باز خواهی گشت .پس با همه ی توانم تلخی این انتظار را تحمل خواهم کرد و به انتظارت خواهم ماند زیرا قلب من با هر تپش خود آهنگ خاطرات گذشته را مینوازد. قلبی که یاد و خاطرات تو تا ابد در آن مدفون خواهد ماند. ای گل همیشه بهارم به یاد تو چشمه ی چشمانم هرگز خشک نخواهد شد.

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
راز سڪُوت را

نم نم اشــــــڪ می داند

و غم تنهـــــــــایی را

خلوت شَب

 

 

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام !

 

 

ناراحتت کردم دم رفتن
خواستم که ناامید بشی از من

این عادلانه نیست می‌دونم
ازم نپرس چطور می‌تونم

.

.

.

.

نمـیدانـم،

زندگــی من تکرار دوست داشتن توست، یا تکرار دوست داشتن تــو، زندگی من؟!

تنهــا می دانــــم

.

که دوســـــت داشتنت... لحظه، لحظه ی  زنـدگیـم را مـی سـازد،  و

عشقـــت

.

ذره، ذره ی وجـودم را ..

 


 

 

 

بیا تمامش کنـــــــیم

 

همه چیــــــــــــــــــــــز را

 

که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن...

 

نگران نباش

 

قول میدهــــــــــــــ ــــــــــ ـــــــــم کسی جای تو را نمی گیرد

 

اما فراموشم کن

 

بخـــــــند

 

تو که مقصر نبودی

 

من این بازی را شروع کردم...خودم هم تمامش میکنم

 

میــــــــــ ـــــــــــدانی؟؟؟

 

گاهی نرسیدن زیبا ترین پایان یک عاشقانه است

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |

دوستم نداره؟

خب باشه....

من خودم یه تنه

قد جفتمون دوستش دارم....

 


 

 

حس قشنگیه یكی نگرانت باشه..♥

یكی بترسه از اینكه یه روز از دستت بده...♥

سعی كنه ناراحتت نكنه...♥

حس قشنگیه وقتی ازش جدا میشی:اس ام اس بده عزیز دلم رسید؟♥

 

 


 

عــشــق یـــعنــی ؛

ایــنــقد واستـــــ عزیــز بوده بــاشــه کــه

توو روزایی که نیستــــــ ؛

کسی جـــاشــو نـگیـــره ...

 

نوشته شده در تاريخ 1 مرداد 1395برچسب:, توسط اردشیر رئیسی |
هنوزم با عکسات تو بارون تو این کوچه ها راه میوفتم

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.